آزمون گاردنر

تست گاردنر


من به کتاب و کتاب خوانی علاقه فراوان دارم:







میتوانم به سرعت و به اسانی اعداد را در ذهنم حساب کنم :







وقتی چشمانم را میبندم میتوانم تصاویر واضحی را ببینم :







من به طور منظم حداقل در یک ورزش یا فعالیت بدنی شرکت دارم :







افراد اغلب برای مشورت یا راهنمایی گرفتن نزد من می آیند :







من معمولا زمانی را در تنهایی صرف تفکر مراقبه و اندیشیدن در مورد سوالات مهم زندگی میکنم :







من از صدای دلنشینی برای خواندن برخوردارم :







من همه انواع حیوانات را دوست دارم :







قبل از نوشتن یا گفتن یا خواندن کلمات انها را در ذهنم میشنوم :







در مدرسه از درسهایی چون ریاضی و علوم لذت میبرم :







من نسبت به رنگ ها علاقه مند و حساسم :







خیلی مشکل است که برای مدت طولانی ارام در جایی بنشینم :







ورزش های گروهی را بیشتر از ورزش های انفرادی ترجیح میدهم :







در جلساتی که به رشد و اگاهی های فردی افزوده میشود شرکت میکنم :







آهنگ های ناموزون و سازهای خارج از ریتم را تشخیص میدهم :







دوست دارم چیزهایی را سازمان بندی و یا مرتب کنم :







گوش کردن به رادیو و نوار صوتی بیشتر از تلوزیون یا فیلم به من اموزش میدهد:







از بازی های منطقی معماها و سایر بازی های فکری ( از قبیل شطرنج ) لذت میبرم :







اغلب برای ضبط محیط اطرافم ( در صورت امکان ) از دوربین های فیلم برداری استفاده میکنم :







به کارهایی که با دست انجام میشود مانند دوختن – بافتن - نجاری - مدل سازی – حکاکی علاقه مندم :







وقتی مشکل دارم ترجیح میدهم از کسی کمک بگیرم تا اینکه تنهایی روی ان کار کنم :







قادرم با شکست ها و مشکلاتم با حالتی انعطاف پذیر مواجه شم :







اغلب به موزیک هایی از رادیو یا ضبط صوت یا سی دی و غیره گوش میدهم :







من از طبیعت لذت میبرم :







من از بازی با کلمات مانند جدول کلمات متقاطع جملات درهم ریخته یا اسم رمز ها لذت میبرم :







دوست دارم ازمایش هایی ( اگر...انگاه)ترتیب دهم(مثلا اگر به گیاهم دو برابر کود دهم چه اتفاقی می افتد؟):







من از معماهای دیدنی مانند پازل ها و تصاویر سه بعدی لذت میبرم :







بهترین افکار وقتی به سراغ من می ایند که مشغول یه فعالیت جسمی (از قبیل پیاده روی – دو – شنا و .... ) هستم :







من حداقل سه دوست نزدیک دارم :







یک سرگرمی یا مشغولیت و فعالیت ویژه ای دارم که به تنهایی انجام میدهم :







یکی از آلات موسیقی را مینوازم :







من از کلکسیونی از قبیل سنگ ها – صدف ها – برگ ها – حشرات – تمبر –کارت های ورزشی و... را جمع میکنم :







من اغراق های زبانی - ایهام – اهنگ های بی معنی و کلمات دوپهلو را دوست دارم :







من در جستجو الگوها توالی یا نظم و سازمان چیزها هستم :







در خواب ها رویاهای روشنی را میبینم :







اغلب دوست دارم اوقات فراغت خود را بیرون از خانه سپری کنم :







من ا زسرگرمی های جمعی مانند منچ بیشتر از سرگرمی های فردی مانند بازی های رایانه ای خوشم می اید :







اهداف ویژه ای در زندگی دارم که مرتب به ان فکر میکنم :







زندگی من بدون موسیقی بسیار یکنواخت و بی هیجان خواهد بود :







من مرتبا گزارشات تغییرات هوایی را کنترل میکنم :







دروس ادبیات و اجتماعی از علوم و ریاضی برایم اسان تر هستند :







درباره چگونگی کارکرد اشیا علاقه مندم و در مورد پیشرفت های علمی و کشفیات جدید علم خود را به روز نگه میدارم:







معمولا قادرم مسیر در یک محل نا اشنا پیدا کنم :







هنگام صحبت مایلم دست های خود را تکان دهم و از ژست ها ( مانند تغییر چهره ) استفاده کنم:







از اموزش دادن دانسته هایم به دیگران لذت میبرم :







من از طریق عکس العمل دیگران دیدگاه بینانه ای نسبت به نقاط ضعف وقوت خود دارم :







اغلب در طی روز مدام یک اهنگ در ذهنم اجرا میشود :







تفاوت های موجود میان انواع درختان - سنگ ها -پرندگان – یا سایر گیاهان و جانواران را به خوبی بیان میکنم :







وقتی در ماشین هستم علاقه دارم علایم و تابلو های تبلیغاتی را بخوانم و به انها بیشتر از مناظر اطراف توجه کنم :







باور دارم تقریبا برای هر چیزی یک تفسیر منطقی وجود دارد :







من اغلب طراحی میکنم :







من نیاز دارم چیزها را لمس کرده یا نگه دارم تا بتوانم بیشتر درباره انها یاد بگیرم :







من رهبر نامیده میشوم و خودم را چنان تصور میکنم:







من ترجیح میدهم تعطیلات اخر هفته را در یک اتاق یا مکان خلوت سپری کنم تا اینکه در جای عمومی و شلوغ باشم :







با استفاده از یک ایزار موسیقی ساده و یا نواهای مذهبی به راحتی میتوانم اوقات فراغت خود را سپری کنم :







من از ماهیگیری – باغبانی - کاشتن گیاهان و اشپزی لذت میبرم:







اغلب در مکالماتم به چیزهایی اشاره میکنم که قبلا خوانده و یا شنیده ام :







من میتوانم به صورت واضح به مفاهیم غیر ملموس و خیالی فکر کنم :







جغرافیا از ریاضی برایم اسان تر است :







من از بازی های پرهیجان ( از قبیل پینت بال و رانندگی پرهیجان ) لذت میبرم :







من در میان جمع احساس راحتی میکنم :







من با اراده و مستقل هستم :







آهنگ های زیادی از اوازها یا قطعات موسیقی را میدانم :







1. از مشاهده رویداد های طبیعی ( مانند ستاره ها – ماه - جزر و مد )لذت برده و دوست دارم جزییات اطلاعات درباره انها را بدست اورم) :







اغلب افراد معنی کلمات را از من می پرسند :







به کشف عیوب منطقی کارهایی که به مردم در خانه و محل کار خود انجام میدهند یا در مورد انها صحبت میکنند علاقه دارم :







میتوانم تصور کنم (از نگاه یک پرنده )اجسام از بالا چگونه به نظر میرسند :







من از جسمی و اندازه اندام های بدنی کاملا متناسبم :







من در فعالیت های مدرسه مسجد همسایگان و فعالیت های اجتماعی درگیر میشوم :







من یک دفتر خاطرات روزانه دارم تا اتفاقات زندگی ام را یادداشت کنم :







اگر یک قطعه موزیک را یک یا دوبار بشنوم میتوانم به اسانی انها را تکرار کنم :







دوست دارم کتاب ها یا مجلاتی را بخوانم یا برنامه ها تلویزیونی را ببینم که به طبیعت مربوط میشود :







اخیرا چیزی نوشته ام که به ان افتخار میکنم :







وقتی چیزی به اندازه ختصی اندازه گیری – طبقه بندی – تجزیه یا کمیت گذاری میشود احساس خوبی دارم :







من ترجیح میدهم کتاب مجلات روزنامه هایی را بخوانم که تصاویر زیادی دارد :







برای یادگیری مهارت های جدید نیاز دارم تا تمرین انجام دهم به جای انکه درباره ان بخوانم یا فیلمی را تماشا کنم :







من ترجیح میدهم شب تعطیل را در یک میهمانی بگذرانم تا تنها در خانه بمانم :







من ترجیح میدهم یک شغل مستقل داشته باشم تا برای دیگران کار کنم :







اغلب هنگام کارکردن اواز میخوانم یا زمزمه میکنم یا ضربه میزنم :







در تعطیلات خود ترجیح میدهم به مکان های طبیعی مانند پارک یا جنگل بروم تا به یک هتل مجلل پررفت و امد :